پشیم

لغت نامه دهخدا

پشیم. [ پ َ ] ( ص ،اِ ) مخفف پشیمان باشد. ( برهان قاطع ). || پراکندگی. جدائی. ( برهان قاطع ). دوری ازهم. تفرقه.

فرهنگ معین

(پَ ) ۱ - (ص . ) پشیمان . ۲ - (اِ. ) پراکندگی ، جدایی ، دوری از هم ، تفرقه .

ویکی واژه

پشیمان.
پراکندگی، جدایی، دوری از هم، تفرقه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال چوب فال چوب فال درخت فال درخت