پشت ماهی

لغت نامه دهخدا

پشت ماهی. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) تسطیحی بطول که میان آن برجسته تر از دو طرف باشد. تسطیحی بصورت ِ پشت ماهی. خرپشته ( خلاف مسطح ). || ( اِ مرکب ) کنایه از شب است که بعربی لیل خوانند. ( برهان قاطع ) :
سوادی که در وی سیاهی نبود
وگر بود جز پشت ماهی نبود.نظامی ( از فرهنگ رشیدی و ضیاء ).- پشت ماهی کردن ؛ خرپشته کردن.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) هر جسم پشت برآمده مانند ماهی .

فرهنگ عمید

۱. ویژگی هر جسمی که پشت آن کشیده و برآمده شبیه پشت ماهی باشد.
۲. ویژگی خیابان یا کوچه که میانۀ آن را اندکی از کناره هایش بلندتر کنند که آب در وسط آن جمع نشود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- تسطیحی بصورت پشت ماهی خر پشته . ۲- شب لیل .

ویکی واژه

هر جسم پشت برآمده مانند ماهی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال چوب فال چوب فال قهوه فال قهوه فال ماهجونگ فال ماهجونگ