پرپشت

لغت نامه دهخدا

پرپشت. [ پ ُ پ ُ ] ( ص مرکب ) که بسیار نزدیک یکدیگر روییده باشد. انبوه. بسیارروییده : موی پرپشت. حاصلی پرپشت. || که فراوان ریزد و دیر پاید: باران پرپشت.

فرهنگ معین

(پُ. پُ ) (ص مر. ) انبوه ، فراوان ، متراکم .

فرهنگ عمید

ویژگی گیاه یا مویی که بسیار نزدیک به هم روییده باشد، انبوه.

فرهنگ فارسی

گیاه یاموی که بسیاربهم نزدیک روئیده باشد، انبوه
( صفت ) ۱- که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت : موی پر پشت . یا باران پرپشت . که بسیار و فراوان بارد. ۲- پر مایه مقابل کم پشت .

ویکی واژه

انبوه، فراوان، متراکم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال انبیا فال انبیا فال نخود فال نخود فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی