لغت نامه دهخدا
هر یکی با جنس خود در کرد خود
از برای پختگی نم میخورد.مولوی. || عقل. حَزم. احتیاط. متانت. سنجیدگی. نباهت. وزن. باتجربگی. آزمودگی :
فزون کرد ارچه سفر رودِ مرد
همان پختگی به بود سود مرد
بکان کندن ار دست تو گشت ریش
مخور غم که سود از زیان است بیش.امیرخسرو.