پاکوب

لغت نامه دهخدا

پاکوب. ( ن مف مرکب ) کوفته شده بپای. || ( نف مرکب ) پای باز. رقاص.

فرهنگ معین

۱ - (ص مر. ) رقاص . ۲ - (ص مف . ) کوفته شده ، له شده .

فرهنگ عمید

۱. کوبیده شده در زیر پا، پامال.
۲. (صفت فاعلی ) پاکوبنده، رقاص.
* پاکوب کردن: (مصدر متعدی ) چیزی را در زیر پا له کردن، لگد کردن، پامال کردن.

فرهنگ فارسی

کوبیده شده درزیرپا، پامال، رقاص، کوبنده
۱-( اسم صفت ) پاکوبنده پای باز رقاص ۲-( اسم صفت ) کوفته شده بپای پاکوبیده پایمال .
کوفته شده پای رقاص

ویکی واژه

رق
کوفته شده، له شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال زندگی فال زندگی فال تخمین زمان فال تخمین زمان