پاکار

لغت نامه دهخدا

پاکار. ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پایکار. کسی را گویند که چون تحصیلداری بجای بیاید او زر از مردم تحصیل کند و به تحصیلدار دهد. ( برهان ). شخصی که در شهرها و ده ها جای مردم به محصلان و ارباب طلب دیوانی نماید. ( رشیدی ). کارگذار. عَریف. || پیرمرد برزن و ده. || آنکه مستراح را جاروب کند. کناس. ( رشیدی ) ( برهان ). || خدمتکار. پادو. چاکر. نوکر. خادم : قبیل ، پاکار یا رئیس قوم. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(ص مر. ) ۱ - تحصیلدار. ۲ - کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد. ۳ - خدمتکار، نوکر.

فرهنگ عمید

۱. [منسوخ] آن که کارش مراقبت از کشتزارهای دهقانان یا تقسیم آب و رسیدگی به برخی از کارهای مردم ده است، کسی که زیردست کدخدا یا میرآب است.
۲. [قدیمی] نوکر، خدمتکار.
۳. [قدیمی] پادو.
۴. [منسوخ] تحصیل دار.

فرهنگ فارسی

پایکار، نوکر، خدمتکار، تحصیلدار، پادو
( صفت اسم ) ۱- کسی را گویند که چون تحصیلداری بجایی بیاید او زر از مردم تحصیل کند و بتحصیلدار دهد شخصی که در شهرها و دهها جای مردم بمحصلان و ارباب طلب دیوانی نماید کار گذار عریف . ۲- کسی که برای محافظت کشت و زرع دهقانان در دهکده ها مدت یک سال استخدام شود . ۳- خدمتکار پادو چاکر نوکر خادم . ۴- آنکه مستراح را جاروب کند کناس . ۵- پیرمرد برزن وده. ۶- مامور محلی که زیر دست کدخدا وزیر دست میرابست و کار او مراقبت کشتزارهای دهقانانست .
پایکار خدمتکار

فرهنگستان زبان و ادب

{impost , springing , springer} [معماری و شهرسازی] محل شروع انحنا در قوس و چَفته و طاق

دانشنامه عمومی

پاکار در معماری بخشی از سازه درست در نقطه ای میان دیوار و تاق یا گنبد است که از یک سو بالاترین بخش دیوار و از دیگر سو پست ترین بخش تاق یا گنبد که چَفد از آنجا آغاز می شود را به هم می دوساند ( متصل می کند ) . به بیان ساده تر پاکار جایی ست که تاق یا گنبد از آن آغاز می شود و پاراسته که نخستین بخش چَفد تاق یا گنبد است مستقیم روی آن قرار می گیرد. پاکار دو جور است:
۱ پاکار با کیز که در سبک آجرچینی تاق ضَربی پیاده می شود.
۲ پاکار بی کیز که در سبک آجرچینی تاق رومی و تاق چَپیله پیاده می شود.
شیوه نشاندن چَفد تاق و گنبد بر روی پاکار نیز سه جور است:
۱ تاق یا گنبد از همانجایی که دیوار انجام یافته یکنواخت با دیوار و بی هیچ پیشامدگی یا تورفتگی ای نسبت به آن آغاز شود.
۲ تاق با یک پیشامدگی به اندازه یک چارک یا کَلوک بیرون آید و آنگاه چفد آغاز شود؛ از این ریخت به شکل روشمند و بارز در تاق کلیل آذری استفاده شده است.
۳ تاق با تورفتگی ای که کیز خوانده می شود بر روی پاکار آغاز شده و بالا برود.

ویکی واژه

تحصیلدار.
کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد.
خدمتکار، نوکر.
جایی که تاق شروع می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت