پاتخت

لغت نامه دهخدا

پاتخت. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) کرسی. عاصمه. پایتخت. قطب. دارالملک. پادشائ-ی. حض-رت. واسطه. قاعده. قاعده ملک. قصَبه. مستق-ر. مقر. مستق-ر ملک. نشست. نشست گاه. دارالسلطنه. تختگاه. ام البلاد. دارالأَماره. سریرگاه. دار مملکت. دارالمُلک.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پایتخت
کرسی عاصمه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال درخت فال درخت فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت