ویراستن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] دباغی کردن.
فرهنگ فارسی
پیراستن : (( ... و کندرو سریشم ماهی و پوست نار و گلنار و مازوی خام و تتری و آن بیخ که پوست گران پوست ویرایند بوی ... ) )
ویکی واژه
یه محتوا (متن، کد، چندرسانه، و ...) را برای یه منظور خاص غیریدن (تغییر دادن): کتاب هه را ویراستم. متنی که برایم فرستادی را دارم میویرایم. کتاب هه را ویراستم.