وهله

فرهنگ معین

(وَ لِ ) [ ع . وهلة ] (اِ. ) ۱ - نوبت ، دفعه . ۲ - اوُل هر چیز.

فرهنگ عمید

نوبت، بار، دفعه.

فرهنگ فارسی

اول امری، اول هرچیز
(اسم ) بار دفعه وهله . یا آن وهلت . آن دفعه : (( و معین الدین پروانه در آن وهلت امیر حاجب بود. ) ) یا اول وهلت . نخستین بار اول دفعه : و باید که بیهچ حال در اول وهلت بر گفته و پرداخت. خویش اعتماد نکند........
اول از هر چیزی .

ویکی واژه

وهلة
نوبت، دفعه.
اوُل هر چیز.
وهله به معاني زير مي باشد: مرحله، دفعه
مثلاً عبارات زير قابل استفاده هستند: در وهله نخست به ... مي پردازيم و در وهله دوم ... را در انجام مي دهيم. اين كار را در دو وهله انجام مي دهيم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع