وهرام

لغت نامه دهخدا

وهرام. [وَ ] ( اِخ ) صورتی از بهرام. رجوع به بهرام و کتاب مزدیسنا و نیز رجوع به ایران در زمان ساسانیان شود.

فرهنگ عمید

= بهرام

فرهنگ اسم ها

اسم: وهرام (پسر) (فارسی)
معنی: بهرام، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه ‏کیانی بود

ویکی واژه

بهرام به شکل ارمنی قدیم‌. بخش مهمی از سرزمین ارمنستان در دوران ساسانیان تحت سیطره اغلب پادشاهان ساسانی بود و در همین دوران اسامی ایرانی در آن سرزمین رایج شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی