ولود

لغت نامه دهخدا

ولود. [ وَ ] ( ع ص ) گوسفندِ زاینده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، وُلد. ( منتهی الارب ). || کثیرةالولد. زن بسیارفرزند. ( از اقرب الموارد ). زنی که فرزندان بسیار آرد. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار زاینده (زن یا جانور ).

فرهنگ عمید

ویژگی زنی که بسیار می زاید، بسیارزاینده.

فرهنگ فارسی

بسیارزاینده، زنی که فرزندبسیاربیاورد
(صفت ) بسیار زاینده (زن یا جانور ).

ویکی واژه

بسیار زاینده (زن یا جانور)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال چوب فال چوب فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت