وضع کردن
وضع کردن. [ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ایجاد کردن. اختراع نمودن. قرار دادن. نهادن.
- وضع کردن بیضه ؛ تخم نهادن.
|| کاستن. کم کردن. منها کردن.
( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ایجاد نمودن ، برقرار کردن .
(مصدر ) ایجادکردن اختراع نمودن . یا وضع کردن بیضه . تخم نهادن .
ایجاد نمودن، برقرار کردن.