وشینه

لغت نامه دهخدا

وشینه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) جوشن. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). جوشن که در جنگها پوشند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). نام سلاحی است که آن را جوشن گویند. ( برهان ) :
تیر را از وشینه بگذاری
همچو خیاط سوزن از وشنی.
و این بیت دلالت کند که وشینه از جنس ابریشم کجینه است که آن را برای حفظ از تیغ و تیر حشو لباسی کنند و قژاکند و کجیم و کجین گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

فرهنگ معین

(وَ نِ ) (اِ. ) جوشن ، زره .

فرهنگ عمید

جوشن، زره.

فرهنگ فارسی

(اسم ) جوشن : (( تیر را از وشینه بگذاری همچو خیاط سوزن از وشنی . ) ) ( مرزبان پارسی )
جوشن جوشن که در جنگها پوشند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال رابطه فال رابطه فال جذب فال جذب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی