واو

لغت نامه دهخدا

واو. ( ع اِ ) رجوع به «و» شود. || رنگ آب. ( ناظم الاطباء ). ج ، واوات.

فرهنگ معین

(حر. ) سی امین حرف از حروف الفبای فارسی . ، یک ~ جا نینداختن چیزی را حذف نکردن .

فرهنگ عمید

نام حرف «و».
* واو مجهول: (ادبی ) مصوّتی میان او (u
* واو معدوله: (ادبی ) واوی که نوشته می شود ولی خوانده نمی شود: خواب، خواهر.
* واو معروف: ِ(ادبی ) واوی که نوشته و خوانده می شود: خوب، نیکو، دور.

فرهنگ فارسی

(اسم ) حرفی است از الفبای فارسی و عربی.
یا رنگ آب . جمع واوات

دانشنامه عمومی

واو (ترانه اینا). واو ( به انگلیسی: Wow ) تک آهنگی از هنرمند اهل رومانی اینا که در سال ۲۰۱۲ میلادی منتشر شد.
واو (حرف). واو، دیگما ( بزرگ Ϝ، کوچکϝ; ( به یونانی: ϝαῦ, δίγαμμα ) ) یک حرف کهن الفبای یونانی است. این حرف در اصل برای نشان دادن صدای /w/ به کار می رفت اما امروزه در اعداد یونانی برای ۶ به کار می رود.

ویکی واژه

سی امین حرف از حروف الفبای فارسی. ؛ یک ~ جا نینداختن چیزی را حذف نکردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال ابجد فال ابجد فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شمع فال شمع