اعاسه

لغت نامه دهخدا

( اعاسة ) اعاسة. [ اِ س َ ] ( ع مص ) خشک گردیدن کشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گیاه تر در کشتزار نبودن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال زندگی فال زندگی فال رابطه فال رابطه