هیختن
هیختن. [ ت َ ] ( مص ) کشیدن : دایگان کنیزک به سر چاه بودند و آب همی هیختندی. ( کارنامه اردشیر ). || فروکشیدن.
- فروهیختن ؛ فروکشیدن. ( یادداشت مؤلف ).
(تَ )(مص م . )برکشیدن ، بیرون کشیدن شمشیر از نیام .
آهیختن، کشیدن.
برکشیدن، بیرون کشیدن شمشیر از نیام.