هیختن

لغت نامه دهخدا

هیختن. [ ت َ ] ( مص ) کشیدن : دایگان کنیزک به سر چاه بودند و آب همی هیختندی. ( کارنامه اردشیر ). || فروکشیدن.
- فروهیختن ؛ فروکشیدن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(تَ )(مص م . )برکشیدن ، بیرون کشیدن شمشیر از نیام .

فرهنگ عمید

آهیختن، کشیدن.

ویکی واژه

برکشیدن، بیرون کشیدن شمشیر از نیام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال حافظ فال حافظ فال تماس فال تماس فال شمع فال شمع