هوتخش

لغت نامه دهخدا

هوتخش. [ ت ُ ] ( پهلوی ، ص ، اِ ) صنعتگر. ( ایران در زمان ساسانیان ص 60 از ترجمه فارسی ).

فرهنگ معین

(تُ ) [ په . ] (اِ. ) پیشه ور، صنعتگر.

فرهنگ عمید

دست ورز، پیشه ور، صنعتگر.

فرهنگ فارسی

دست ورز، پیشه ور، صنعتگر، طبقه صنعتگروافزارمند
(اسم ) دست ورز پیشه ور. یا هوتخشان . جمع هوتخش . دست ورزان پیشه وران .

فرهنگ اسم ها

اسم: هوتخش (پسر) (کردی)
معنی: صنعت گر ( نگارش کردی

ویکی واژه

پیشه ور، صنعتگر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال عشق فال عشق فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت