هزت

لغت نامه دهخدا

هزت. [ هَِزْ زَ ] ( ع اِ ) هزة و شادمانی و خورسندی و خوشدلی : سلطان را دگرباره هزت غزو و نشاط مجاهدت متمدد گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به هزة شود.
هزة. [ هَِ زْ زَ ] ( ع اِمص ، اِ ) شادمانی. ( منتهی الارب ). نشاط. ارتیاح. ( اقرب الموارد ). خورسندی. ( منتهی الارب ). || خوشدلی. || فراخ خویی که به دهش پیدا گردد. ( منتهی الارب ). || تردد بانگ تندر. || آواز جوشش دیگ. || نوعی از رفتار شتر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هزت شود.

فرهنگ معین

(هِ زَّ ) [ ع . هزة ] (اِ. ) ۱ - جنبش ، حرکت . ۲ - شادمانی ، نشاط .

فرهنگ عمید

جنبش، تکان.
۱. نشاط و خرمی.
۲. (اسم ) صدای رعد.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- جنبش .۲- شادمانی نشاط . ۳- آوازجوشش دیگ . ۴- تردد بانگ رعد. ۵- نوعی ازحرکت شتر . یا درهزت آوردن . به جنبش در آوردن باهتزاز در آوردن : (( ... واستعطافی نمودکه اعظاف محبت اورا درهزت آورد... ) )

ویکی واژه

هزة
جنبش، حرکت.
شادمانی، نشاط.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال اوراکل فال اوراکل فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فرشتگان فال فرشتگان