نیوشیده

لغت نامه دهخدا

نیوشیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) شنیده. ( ناظم الاطباء ). گوش کرده. ( فرهنگ فارسی معین ). مسموع. مقبول. رجوع به نیوشیدن شود :
ملک در دل آن راز پوشیده داشت
که قول حکیمان نیوشیده داشت.سعدی.|| ( اِ ) آوازه. شهرت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(نِ دِ ) (ص مف . ) شنیده .

فرهنگ عمید

شنیده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) شنیده گوش کرده .

ویکی واژه

شنیده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه