نیامدن

لغت نامه دهخدا

نیامدن. [ ن َ م َ دَ ] ( مص منفی ) مقابل آمدن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به آمدن شود :
بکوشید تا بر زه آرد کمان
نیامد به زه خیره شد بدگمان.فردوسی.

فرهنگ فارسی

مقابل آمدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم