لغت نامه دهخدا
نیابه. [ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) نوبت. ( لغت فرس اسدی ) ( صحاح الفرس ) ( ناظم الاطباء ). بار. کرت. دفعه. مرتبه. رجوع به نیابت و نیابة شود :
آن به که نیابه را نگه داری
کردار تن خویش را کنی فربه.بوشکور ( لغت فرس اسدی ، از یادداشت مؤلف ).