نشیمنگاه

لغت نامه دهخدا

نشیمنگاه. [ ن ِ م َ ] ( اِ مرکب ) آنجا که نشینند. ( یادداشت مؤلف ). جای نشستن. || آشیانه. لانه. رجوع به نشیمن شود. || آنجای تن که بر او نشینند. مقعد. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه بر آن نشینند. رجوع به نشیمن شود.

فرهنگ معین

( ~ . )(اِمر. )جای نشستن ، نشستنگاه .

فرهنگ عمید

۱. جای نشستن، نشستنگاه.
۲. [قدیمی] خانه.

فرهنگ فارسی

جای نشستن، نشستگاه
( اسم ) ۱ - محل نشستن : شاهین ...از نشیمنگاه دست سلاطین برخاسته و بالای سر او بتفاخر ایستاده ...

ویکی واژه

جای نشستن، نشستنگاه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم