ناباب

لغت نامه دهخدا

ناباب. ( ص مرکب ) که باب روز نیست. که متداول نیست. که معمول و مرسوم نیست. از مد افتاده : لباس ناباب. || در تداول عامه ، ناجور. ناسازگار. ناملایم. ناموافق. نامطبوع : غذای ناباب. دوستان ناباب.

فرهنگ معین

(ص . ) نامناسب ، ناجور.

فرهنگ عمید

۱. نامناسب، ناجور، ناپسند.
۲. آنچه معمول و مرسوم نیست.

فرهنگ فارسی

نامناسب، ناجور، ناپسند، آنچه که معمول است
(صفت ) ۱- نامناسب ناشایسته :[ حرفهای ناباب میگفت .] ۲- کسی که از جهات مختلف باانسان سنخیت نداشته باشد: [ رفیق ناباب .] ۳ - آنچه که باب روزنیست از مد افتاده . ۴ - نامطبوع ناموافق :[ غذای ناباب ].

ویکی واژه

نامناسب، ناجور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم