میانه‌رو

لغت نامه دهخدا

میانه رو. [ ن َ / ن ِ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) آن که در هیچ کاری افراط و تفریط نمی کند. ( ناظم الاطباء ). معتدل که نه به افراط گراید و نه به تفریط. معتدل درعقاید و اعمال. متوسطالسیر. ( یادداشت مؤلف ). متوسطدر افعال و اقوال. ( آنندراج ). مقتصد، میانه رو در نفقه عیال یعنی نه مسرف و نه تنگ گیر. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

( ~. رُ ) (ص فا. ) معتدل ، کسی که نه افراط می کند نه تفریط .

فرهنگ عمید

کسی که در هیچ کاری افراط و تفریط نکند، میانه گیر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در اعمال خود افراط و تفریط نکند معتدل .

فرهنگستان زبان و ادب

{temperate} [اعتیاد] ویژگی فردی که رفتاری میانه روانه در مصرف الکل دارد

ویکی واژه

ویژگی فردی که رفتاری میانه‌روانه در مصرف الکل دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند فال عشقی فال عشقی فال سنجش فال سنجش