مکذب. [ م ُ ذِ ] ( ع ص ) دروغگویابنده کسی را. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آن که دروغگوی می یابد دیگری را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به دروغ برانگیزنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آن که بر دروغ گفتن برمی انگیزاند. ( ناظم الاطباء ). || آشکار کننده کذب کسی. ( آنندراج ). آن که آشکار می کند دروغ کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آن که حمل بر دروغ می کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مکذب. [ م ُ ک َدْ ذِ ] ( ع ص ) به دروغ دارنده.ج ، مکذبون. ( مهذب الاسماء ). آن که به دروغ نسبت کند.آن که به دروغ شمرد. تکذیب کننده. دروغ شمارنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : ثم انکم ایها الضالون المکذبون. ( قرآن 51/56 ). || ناقة مکذب ؛ ناقه ای که گشنی کرده شود و دم بردارد و باردارنگردد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).