موقتاً

لغت نامه دهخدا

( موقتاً ) موقتاً. [ م ُ وَق ْ ق َ تَن ْ ] ( ع ق ) بر وقت. ( آنندراج ). غیردایم. مقابل دائماً: موقتاً از سفر منصرف شدم. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( موقتاً ) (مُ وَ قَ تَنú ) [ ع . ] (ق . ) به طور موقت . مق دایمی ، همیشگی .

فرهنگ فارسی

بطور موقت مقابل دایمی همیشگی . توضیح صحیح [ موقتا] است نه [ موقه ] چه تائ آن اصلی است و بالف باید نوشت ( دکتر خیام پور .نداب ۷ - ۶:۱ ص ۴۵ )

ویکی واژه

به طور موقت. مق دایمی، همیشگی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال آرزو فال آرزو فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ای چینگ فال ای چینگ