مواریث

لغت نامه دهخدا

مواریث. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ میراث. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به میراث شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ میراث .

فرهنگ عمید

= میراث

فرهنگ فارسی

جمع میراث
( اسم ) جمع میراث

ویکی واژه

(جمع): میراث، آنچه از مرده به جا ماند. مواریث به صورت مواریس و مواریز نیز قابل انشاء بوده ولی شکل درست اصطلاح در دنیای باستان مواریز است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال حافظ فال حافظ فال چوب فال چوب فال درخت فال درخت