مناجاتی

لغت نامه دهخدا

مناجاتی. [ م ُ ] ( ص نسبی ) آنکه مناجات کند. آنکه با خدای تعالی راز و نیاز کند :
مناجاتی خراباتی نگردد
که سر جسم تا جان فرق دارد.فروغی بسطامی.رجوع به مناجات شود.

فرهنگ فارسی

آنکه مناجات کند . آنکه با خدای تعالی راز و نیاز کند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب فال درخت فال درخت فال نخود فال نخود