ملفوف. [ م َ ] ( ع ص ) درنوردیده و پیچیده و فراهم آورده. ( آنندراج ). مأخوذ از تازی ، پیچیده شده و لفافه شده و لفافه کرده و احاطه شده و در جوف گذاشته. ( ناظم الاطباء ). تافته. لوله شده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مجموع و لفافه و کلم. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) پیچیده شده ، در لفافه .
فرهنگ عمید
۱. در نوردیده و پیچیده شده. ۲. در لفافه پیچیده شده.
فرهنگ فارسی
درنوردیده وپیچیده شده، درلفافه پیچیده شده ( اسم ) پیچیده شده ( در لفاف ) درنوردیده .