لغت نامه دهخدا مقتنی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) سرمایه دار. ( غیاث ) ( آنندراج ). || سرمایه دهنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || ورزنده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). کسب کننده. فراهم آورنده. جمع کننده. ( از اقرب الموارد ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مالک. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اقتناء شود.مقتنی. [ م ُ ت َ نا ] ( ع ص ) متصرف و مالک شده. ( ناظم الاطباء ). به دست آمده. فراهم آمده. مُکتَسَب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی ( اسم ) ۱ - گرد آورنده ( مال ) فراهم آورنده ذخیره کننده . ۲ - لازم گیرنده ملازم ( حیا و جز آن ) ۳ - دارنده مالک .سرمایه دار . یا ورزنده.