مفطور

لغت نامه دهخدا

مفطور. [ م َ ] ( ع ص ) سرشته. مجبول. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : حکیم رومی گفت : ای شه زاده ! بیشتر اوصاف... در ذات اصفهان و نفس آن مجبول و مفطور است و شهر بغایت مبارک و معمور. ( ترجمه محاسن اصفهان ). طایفه ای آنند که این قوت اصلاً در ایشان مفطور نیست و ارشاد ایشان محال. ( مصباح الهدایة چ همایی ص 52 ). || مخلوق. خلق شده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || پیداکرده شده. || شکافته شده. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) خلق شده ، آفریده شده .

فرهنگ عمید

خلق شده، سرشته شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خلق شده آفریده شده
سرشته مجبول
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال انبیا فال انبیا فال راز فال راز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی