معنون. [ م َ ] ( ع ص ) دیوانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ناتوان. || افسون شده و جادوشده و به افسون نامرد شده. || آنکه قاضی بر وی حکم به نامردی کند. || محبوس در حظیره. ( ناظم الاطباء ). معنون. [ م ُ ع َن ْ وَ ] ( ع ص ) عنوان کرده شده یعنی دیباچه کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). کتاب دیباچه نوشته. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || عنوان کرده شده. || دارای عنوان. ( ناظم الاطباء ). شخصی دارای عنوان و مقام : مرد معنونی است.
فرهنگ معین
(مُ عَ وَ ) [ ع . ] (اِمف . )۱ - عنوان کرده شده ،ابتدا شده . ۲ - کتاب یا رسالة دارای مقدمه . ۳ - شخصی دارای حیثیت و نام و نشان .
فرهنگ عمید
۱. دارای دیباچه و مقدمه. ۲. شخص دارای عنوان و مقام.
فرهنگ فارسی
کتاب دیباچه دار، عنوان کرده شده، دارای عنوان ( اسم ) ۱ - عنوان کرده شده ابتدا شده ۲ - کتاب یا رساله دارای مقدمه . ۳ - شخصی دارای حیثیت و نام نشان : [ مرد معنوی است . ] عنوان کرده شده یعنی دیباچه نوشته
ویکی واژه
عنوان کرده شده، ابتدا شده. کتاب یا رسالة دارای مقدمه. شخصی دارای حیثیت و نام و نشان.