معاء

لغت نامه دهخدا

معاء. [ م ِ ] ( ع اِ ) روده. مَعْی ْ. مِعی ̍. ج ، امعیة. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).مَعْی ْ. مِعی ̍. ( منتهی الارب ). و رجوع به معی شود.
- معاء اعور ؛ روده کور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء دقاق ؛ روده باریک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء صائم ؛ روده تهی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء غلاظ ؛ روده فراخ. روده بزرگ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء مستقیم ؛ آخرین روده که چستا نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). روده راست. راست روده. و رجوع به روده شود.
معاء. [ م ُ ] ( ع مص ) بانگ کردن گربه. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) روده . ج . امعیه .

ویکی واژه

روده.
امعیه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم