مستظرف

لغت نامه دهخدا

مستظرف. [ م ُ ت َ رِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استظراف. ظریف یابنده چیزی را. || خواهنده چیز ظریف. ( اقرب الموارد ). رجوع به استظراف شود.
مستظرف. [ م ُ ت َ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استظراف. آنچه آن را ظریف یافته باشند. ( اقرب الموارد ). ظریف. رجوع به استظراف شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ رَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ظریف ، زیبا، چیزی که ظریف و زیبا ساخته شده باشد.

فرهنگ عمید

۱. ظریف، زیبا.
۲. چیزی که ظریف و زیبا ساخته شده.

فرهنگ فارسی

ظریف، زیبا، چیزی که ظریف وزیباساخته شده
۱ - ( اسم ) ظریف ساخته شده . ۲- ظریف زیبا. یا صنعت مستطرف .هنر زیبا.
ظریف یابنده چیزی را

ویکی واژه

ظریف، زیبا، چیزی که ظریف و زیبا ساخته شده باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال فنجان فال فنجان فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی