مریدی

لغت نامه دهخدا

مریدی. [ م ُ ] ( حامص ) حالت و چگونگی مرید. مرید بودن. شاگردی و اطاعت وفرمانبرداری. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مرید شود.

فرهنگ فارسی

حالت چگونگی مرید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال شمع فال شمع استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت