مرزو

لغت نامه دهخدا

مرزو. [ م َ ] ( اِ ) زمینی که به جهت زراعت کردن آماده کرده و کناره های آن را بلند ساخته باشند.( برهان قاطع ). مرز. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ). مرزوی. ( جهانگیری ). کرت. کرد. کردو. رجوع به مرزوی شود.

فرهنگ معین

(مَ ) (اِ. ) زمینی است که برای زراعت آماده کرده باشند.

فرهنگ عمید

زمین کشاورزی با کناره های برآمده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) زمینی است که برای زراعت آماده سازند و اطراف آنرا بلند کنند .

ویکی واژه

زمینی است که برای زراعت آماده کرده باشند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال انگلیسی فال انگلیسی فال حافظ فال حافظ فال پی ام سی فال پی ام سی