مدفن. [ م َ ف َ ] ( ع اِ ) جای دفن. محل گور. ( ناظم الاطباء ). جائی که در آن دفن کرده اند کسی یا چیزی را. ( یادداشت مؤلف ). ج ، مدافن : سلطان بفرمود تا در برابر مدفن مأمون درختها فروبردند و همه را بر درخت کشیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 406 ). مدفن. [ م ُدْ دَ ف َ ] ( ع ص ) پوشیده شده. پنهان کرده. ( ناظم الاطباء ). مستور. ( ازاقرب الموارد ): اِدَّفَنَه ُ؛ دفنه. ( از متن اللغة ). مدفن. [ م ُدْ دَ ف ِ ] ( ع ص ) پوشاننده. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی است از ادفان. رجوع به ادفان شود. || بنده ای که پنهان شود از آقای خود بخصوص از ترس فروختن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ادفان و نیز رجوع به دفون شود.
فرهنگ معین
(مَ فَ ) [ ع . ] (اِ. ) گور، جای دفن .
فرهنگ عمید
جای دفن کردن، محل دفن.
فرهنگ فارسی
جای دفن کردن، محل دفن ( اسم ) جای دفن کردن محل دفن . پوشاننده