لغت نامه دهخدا ( محدودة ) محدودة.[ م َ دَ ] ( ع ص ) مؤنث محدود. رجوع به محدود شود.محدوده. [ م َ دَ ] ( ع ص ) محدودة. حد پیدا کرده. داری حد.
فرهنگ عمید ۱. قسمتی که با نشانه ها و علائم از بخش های دیگر متمایز شده باشد.۲. [مجاز] چیزی که حدوحدود مشخص دارد.