مجول

لغت نامه دهخدا

مجول. [ م ِج ْ وَ ] ( ع اِ ) شاماکچه یا شاماکچه زنان یا شاماکچه دختران خردسال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سپر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پای برنجن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خلخال. ( اقرب الموارد ). || درم صحیح. || تعویذ. || گورخر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هلال مانندی باشد از سیم که در وسط قلاده تعبیه کنند. || خرقه سپید که در دست آن کس باشد که تیرهای قمار بدست وی اندازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مجول. [ م ُ ج َوْ وِ ] ( ع ص ) گردبرآینده و بسیار سفر کننده در بلاد. || آواره و بی خانمان. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مجول. [ م ُ ] ( ع مص ) مَجل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مجل شود.

دانشنامه عمومی

مجول یا Majhool یک رقم خرمای بزرگ، شیرین و با کیفیت است ( Phoenix dactylifera ) که درخت نخل آن بومی کشور مراکش می باشد. این نوع خرما همچنین در ایالات متحده، اسرائیل، ایران، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، اردن و فلسطین نیز کشت می شود.
انواع مختلفی از آن برای تولید محصول و محوطه سازی وجود دارد. آنچه که مجول را متمایز و مشهور نموده، اندازه بزرگ خرما ( گاهی تا ۷ سانتیمتر ) و طعم دلپذیرش می باشد.

ویکی واژه

vago
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن