مجلبه

لغت نامه دهخدا

( مجلبة ) مجلبة. [ م َ ل َ ب َ ] ( ع ص ) سبب کشیدن و برابر آوردن چیزی. ج ، مَجالِب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنچه می کشد و سبب کشیدن می گردد و چیزی می آورد و گویند: حسن الخلق مجلبة للمودة؛ یعنی نیکویی خوی دوستی را می کشدو می آورد. ( ناظم الاطباء ). سبب کشیدن و برآوردن چیزی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ).
مجلبة. [ م ُ ج َل ْ ل ِ ب َ ] ( ع ص ) امراءة مجلبة؛ زن بسیارفریاد بیهده گوی بدخوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ لَ بَ یا بِ ) [ ع . مجلبة ] ۱ - (مص م . ) به سوی خود کشیدن ، جلب کردن . ۲ - (اِ. ) وسیلة جلب .

فرهنگ عمید

آنچه سبب کشیدن و جلب کردن شود، وسیلۀ جلب.

ویکی واژه

مجلبة
به سوی خود کشیدن، جلب کردن.
وسیلة جلب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تماس فال تماس فال ای چینگ فال ای چینگ فال قهوه فال قهوه