متیل

لغت نامه دهخدا

متیل. [ م ِ ] ( اِ ) پیه سوز که برادر شمعدان است. ( برهان ). پیه سوز. ( جهانگیری ). قسمی از چراغدان پایه دار که پیه سوز گویند. ( ناظم الاطباء ). رشیدی کلمه را به فتح اول آورده به معنی سپندسوز و... شاهدی ندارد. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).
متیل. [ م ِ / م َ ] ( اِ ) آستر بالش و دشک یعنی پارچه زیرین که در میان آن پر و پنبه و جز آن نهند و به روی آن پارچه ظریفی کشند که روه [رویه ] نامند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مِ ) (اِ. ) پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند.

فرهنگ عمید

پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند.

فرهنگ فارسی

پارچهای که روی بالش یالحاف میکشند
( اسم ) پارچه ای معمولا سفید که روی بالش و لحاف کشند .
پیه سوز

دانشنامه آزاد فارسی

مِتیل (methyl)
بنیان CH-۲. ممکن است به صورت بنیاد آزاد ناپایدار یا جزو اجزای مواد آلی یافت شود. استات متیل، کلرور متیل، و الکل متیلیک دارای این رادیکال اند.

ویکی واژه

پارچه‌ای که روی بالش یا لحاف می‌کشند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت فال مکعب فال مکعب فال ای چینگ فال ای چینگ