ماه گرفتن

لغت نامه دهخدا

ماه گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) خسوف. ( ترجمان القرآن ). خسوف شدن. || سیاه شدن ظاهر پوست جنین در شکم مادر. پیدا شدن لکه های نسبةً بزرگ سیاه یا سرخ تیره رنگ بر ظاهر بشره بطور مادرزاد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماه گرفت و ماه گرفتگی شود.

فرهنگ معین

(گِ رِ تَ ) (مص ل . ) ۱ - افتادن سایة زمین بر روی ماه . ۲ - خسوف .

ویکی واژه

افتادن سایة زمین بر روی ماه.
خسوف.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی فال نخود فال نخود فال ارمنی فال ارمنی