مانور

لغت نامه دهخدا

مانور. [ ن ُوْرْ ] ( فرانسوی ، اِ ) طریقه تنظیم عمل یک دستگاه. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح نظامی ) فن رهبری دسته های نظامی در یک منطقه و آن عبارت از این است که در حدود مأموریت محوله کلیه وسایل خود رابه روی دشمن تمرکز دهند، حتی الامکان از روی غافلگیری دشمن و تأمین قوای خودی. ( فرهنگ فارسی معین ). || تمرین عملیات نظامی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(نُ وْ ) [ فر. ] (اِ. ) اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی .

فرهنگ عمید

۱. (نظامی ) تمرین عملیات جنگی برای آماده سازی نیروها و نمایش میزان توانایی آنان، رزمایش.
۲. به کارگیری ترفندهای زیرکانه برای انجام رساندن کاری.
۳. [عامیانه، مجاز] خودنمایی کردن.

فرهنگ فارسی

کارکرد، حرکت، عملیات جنگی بطریق تمرین و آزمایش
(اسم ) ۱- طریق. تنظیم عمل یک دستگاه . ۲- فن رهبری دسته های نظامی در یک منطقه . توضیح مانور عبارت ازین است که در حدود ماموریت محوله کلی. وسایل خود را بروی دشمن تمرکزدهند حتی الامکان از روی غافل گیری دشمن و تامین قوای خودی . ۳- تمرین عملیات نظامی .

ویکی واژه

parata
manovra
اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم