لوله کردن

لغت نامه دهخدا

لوله کردن. [ لول َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) درنوشتن. پیچیدن. نوردیدن. درنوردیدن. طی . درپیچیدن ، چنانکه کاغذ را. لف . مقابل باز کردن و گستردن ،چون طوماری کردن. || حب کردن : عبکة؛ پِسْت لوله کرده. حبکة؛ پِسْت لوله کرده. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) (مص م . ) در نوردیدن ، درپیچیدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- درهمپیچیدن و بصورت لوله در آوردن ( چنانکه فرش و کاغذ را ) . ۲- حب کردن .

ویکی واژه

در نوردیدن، درپیچیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال لنورماند فال لنورماند