لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
لنگ ماندن
فرهنگ معین
(لَ. دَ ) (مص ل . ) (عا. ) معطل ماندن ، بیچاره شدن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) معطل ماندن بیچاره شدن : من حرفی ندارم این پول را بتو بدهم اما خودم لنگ میمانم .
ویکی واژه
(عا.)
معطل ماندن، بیچاره شدن.
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال تک نیت
فال مکعب
فال احساس
فال تاروت