لنگ ماندن

فرهنگ معین

(لَ. دَ ) (مص ل . ) (عا. ) معطل ماندن ، بیچاره شدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) معطل ماندن بیچاره شدن : من حرفی ندارم این پول را بتو بدهم اما خودم لنگ میمانم .

ویکی واژه

(عا.)
معطل ماندن، بیچاره شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال آرزو فال آرزو فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود