لخج

لغت نامه دهخدا

لخج. [ ل َ خ َ ] ( ع اِ ) بدترین خم چشم که از چشم رود. ( منتهی الارب ).
لخج. [ ل َ] ( اِ ) زاگ سیه که رنگرزان دارند. لخچ :
بینی آن زلفینکان چون چنبری بالابخم
کش بلخج اندر زنی ایدون شود چون آبنوس.طیان.

فرهنگ معین

(لَ ) (اِ. ) زاج سیاه که رنگزران به کار برند.

فرهنگ عمید

زاج سیاه، قلیا، اشخار، شخار.

ویکی واژه

زاج سیاه که رنگزران به کار برند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم