لبک

لغت نامه دهخدا

لبک. [ ل َ ] ( ع اِ ) چیز آمیخته. لبکة. ( منتهی الارب ). || ( مص ) آمیختن کار. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ). || گرد آوردن اشکنه را جهت خوردن. || آمیختن پِسْت با انگبین و جز آن. ( منتهی الارب ).
لبک. [ ل َ ب ِ ] ( ع ص ) امر لبک ؛ کار آمیخته و مشتبه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

امر لبک آمیخته و مشتبه

دانشنامه عمومی

لبک یک روستا در ایران است که در دهستان شوسف واقع شده است. لبک ۴۹ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا فال راز فال راز