لاشیدن

لغت نامه دهخدا

لاشیدن. [ دَ ]( مص ) پاشیدن. ( آنندراج ). || تاراج و غارت کردن. تباه کردن. ناچیز کردن. لاش کردن :
ای پسر گر دل و دین را سفها لاش کنند
تو چو ایشان مکن و دین و دل خویش ملاش.ناصرخسرو.رنج کاران که گنج لاشانند
زرنگهدار و آب پاشانند.سنائی.

فرهنگ معین

(دَ )(مص م . )غارت کردن ، تاراج کردن .

ویکی واژه

غارت کردن، تاراج کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ای چینگ فال ای چینگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ماهجونگ فال ماهجونگ