قیاس گرفتن

لغت نامه دهخدا

قیاس گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) قیاس کردن. مقایسه کردن. سنجیدن. اندازه گرفتن :
قیاس از درختان بستان چه گیری
ببین شاخ و بیخ درختان دانا.خاقانی.ز تاریخها چون گرفتم قیاس
هم از نامه مرد ایزدشناس.نظامی.کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر.مولوی.

فرهنگ معین

( ~ . گِ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) سنجیدن ، مقایسه کردن .

فرهنگ فارسی

قیاس کردن مقایسه کردن سنجیدن

ویکی واژه

سنجیدن، مقایسه کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال پی ام سی فال پی ام سی فال ای چینگ فال ای چینگ